۱۳۹۳ خرداد ۹, جمعه

.

خیلی وقته تارم رو گذاشتم کنار .

از گوشه ی اتاق مظلومانه بهم خیره شده .

می دونم خیلی بی رحمم.....ولی روحم حیلی آزرده ست .

نمی دونم....شاید می ترسه تار هم تنهاش بذاره .

۱۳۹۳ خرداد ۴, یکشنبه

.

ضربه ی آخر را خدایم زد .

آن زمان که برای رفتنت استخاره کردی

و خوب آمد !

.

و مهربان باشید

با آن زنی که مرا کشت .

که این جنایت زیبا

همیشه خواستنی بود....